----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
HOME ✖ ARCHIVES ✖ EMAIL ✖ SKIN CITY ✖ PROFILE
سلــــــــــــــــــاممممم بر همگی! ما دوتابهراد و سورن (اسم مستعار مون خودمون دختریم)و لقبمون هم شبه هستش تو این وب شعرامونو میذاریم براتون!جون عمه هاتون کپی نکنید راسی نظرم یادتون نره انتقادی هم دارین بگین تا شعرامون بهتر بشه گاهی وقتا هم یکم مطلب طنز میذاریم! اسم دیوانمون هم هست : دیوان شــــــــــــــــــــــــــــب
یکی بود در این دنیا مرا دوست
بسی بودم وُِِ را من یار دلسوز
ببود از صبح تا شب پای لپ تاپ
نبود او در پی درس و حسابات
بگفتم ای تو بی فکر سیه روز
بیفتا در پی علمت شب و روز
بگفتا دوست دارم من فراوان
در این چت رومو سایتم ای سیه حال
تو حتی در پی علم روز تعطیل
چه دانی از خوشی های منو این؟
من و این دوستان با وفاییم
نباشد مثل او در زندگانیم
بدیدم حرف در گوشش نمیرد
برفتم سمت منزل با غم و درد
بسی بگذات زان روز سیه وقت
بیامد در پی ام ان دوست بدبخت
بگفتا من شدم تجدید ای دوست
اگر من کرده بودم حرف تو گوش
بُدَم شاگرد اول در کلاسم
بُدَم سرور میان دوستانم
نه اینکه وقت تعطیل و خوشی ها
بیفتم در پی این ناخوشی ها
بُدی تو دوستی برتر ز جانم
تو را پنداشتم دشمن در عالم
همی فکرم ببود ان دوستانم
که بودند دشمنم در هردو عالم
تو در فکرم بُدی ان دشمن بد
و انها دوستان با مُرُوَت
بسی کردم من اینجا اشتباهی
تو را پنداشتم دشمن ،تو ماهی!
بیفتم در پی ات زین پس شب و روز
که انها دوستان ابلهانی
گرفتم این نتیجه من زکارم
که تو بس دوستی شیرین بیانی
میرفتیم ما لک و لک
میخایم بریم به مارتِک(سوپر مارکت)
رسیدیمو رسیدیم
یه ادمی رو دیدیم
موهاش بلند و بسته ابروهاشم شکسته
دختره اون یا پسر؟
نداره چیزی به سر
اگه که هس یک پسر اون چیه رو پیرهنش
اگه که اون فقیره اون چیه تو گردنش
اما اگه فقیر نیس پارس چرا شلوارش
اما اگه دختره روسری کو رو سرش
من که میگم دختره
حتما نداشته پولی تا روسری بخره
حیف تو گوشش هدفونه
نمیتونه بشنوه که ما ازش بپرسیم
دختره یا پسره؟؟؟؟؟
فیسبوکو چت رومو سایت
یوتیوب و میل و وبلاگ
اینترنتای ملی ندارن این چیزا رو
رو مخ ما راه میرن هی حرص میدن ماهارو
از بعد اون تحریما وی چت شده فیلترینگ
خورد تو ذوق هممون مث توپای بولینگ
از صب تا شب تو فیسبوک بودیم مث معتادا
از بعد اون فیلترینگ شدیم مث خمارا
وی پی انم گرونه ای دی اما رو بگو
سرعتا مثل مورچه اصاب مارو بگو
جرئت نداریم ماها دانلود کنیم چیزی رو
حتی یه عکس ساده تموم میشه شارژمون
دانلود فیلمو اهنگ هس واسه ما ارزو
لایک میزنیم مث بز اینه همش کارمون
اما با این مشکلات بازم میریم ما تو نت
دوسش دایم مث جون هس واسه ما اکسیژن
یه جا تو اون کشورا یکی بود اسمش رولینگ کتابای هری رو اون می نوشت خیلی شیک هری بودوهرمیون،رون ویزلی و ولدمورت جرج و فرد با هاگرید جاستین و سدریک و بیل مدیر مدرسه بود دامبلدور با وفا لرد سیاه می ترسید از اون فقط تو دنیا کلاه قاضیشون بود باهوش و خیلی هوشیار مشخص کرد چار گروه این بود اسم گروه ها اسلایترین هافلپاف ریونکلا گریفندور(این جا از همش بی قافیه تر بود) اسلایترین بد ترین گریفندور بهترین مالفوی دشمن هری بود توی اسلایترین هافلپاف و ریونکلا نخودی بودن اونجاها یه عالمه روح داشتن بد عنق و میرتل جون بود نیک سر بریده شبح گریفندور کورنلیوس فاج،چارلی،اسنیپ و مالی ویزلی همه بودن تو قصه دوستای خوب هری تهش همه حدس زدیم هری باید بمیره اما رسید به عشقش مرتیکه ی عتیقه اصن من این شعرو گذاشتم به خاطره بیت آخرش
سلووووم دوستان اینم یه شعر دیگه فقط یه ذره درباره ی این توضیح بدم اکرمی یهنی یه همسایه ای فامیل دوری چیزیه محمودیم شوهرشه پیفلم همون ایفله در ضمن تمام اسامی و شخصیت های نام برده شده در این شعر زاده ی تخیلات مریض نویسندگان شما زیاد جدی نگیرید رفتم خونه اکرمی دیدم چن تا اجنبی نشسته بودن با تاپ داشتن می خردن تی تاپ محمودی چشماشو بست عینکش افتاد شکست عینکشو برداشتو دویدو از خونه رفت اجنبیا آوردن یه چیزی مثل یک میز می گفتن اسمش پیفل یه برجی توی پاریس پاریس می دونی کجاست؟یه جایی اون دور دوراست کشوری با صفا و خانه ی اجنبیاست اکرمی گفت چه زیباست این پیفل برج شماست هستش دیگه از اینا تو کشور شما؟ اجنبیا شنفتن اما چیزی نگفتن آخه اونا زبون ما رو نمی دونستن اکرمی لیسانسه یه چیزی گفت فرانسه اجنبیا خندیدن انگاری می فهمیدن نمی دونم چی گفتن،به اکرمی می گفتن منم چیزی نگفتم نشستمو شنفتم نمی دونم چی گفتن اما هر چی می گفتن اکرمی هی ذوق می کرد خنده مثل مرغ می کرد بسکه لیسانسه گفتن به من چیزی نگفتن چادرمو پوشیدم به سمت در دویدم تو خونه هی خوابیدم از فوضولی پکیدم
در خیابان زیر باران می زدیم باهم قدم یک دفعه یک جن سرکش مثل بادی از برم رد شد و قلب مرا از سینه کند و از تنم من همانند کنه چسبیدم او(بهراد)را در برم گفتمش بهراد من جنی گذشت از این طرف(من چه غلطا که تو شعرامون نمی کنم والا!) گفت ای یابو نفهم این یک موتور بود از برت با تعجب من بکردم دست بهراد را رها یک قدم رفتم عقب دیدم من آن یابو صفت در میان معرکه هی می زند تک چرخ،بد ناگهان از کوچه ای در آخر بلوار شب یک موتور آژیر کشان آمد به سوی آن طرف(همون یارو موتوریه) دیدمش رنگش پرسد و زرد شد پیش چشمش آسمان کم رنگ شد! کرد با چشمان اشک آلود خود اورا نگاه کرد او را التماس و عجز و لابه،اشک و آه گفت ای سرهنگ عالی رتبه ی والا مقام کن نگاهی از سر رحم و ترحم این مرا صاحبم من مادری پیر و علیل و ناتوان همچُنان دارم پدر،معتاد و مست و بی مکان آمدم از بهر پولی سوی این کار خراب کرد سرهنگ سیه دل بی تفاوت وی نگاه گفت من دارم از این کله خران خیلی زیاد زد به دست او یکی دستبند و او را در گرفت کرد او را بر موتور آرام و گاز را در گرفت ما هم آن صحنه بدیدیم و دل ما بد گرفت در مورد قالب شعر مونم بگم که اسمش قالب شبه و شعر نو نیست اما توش هر جوری که دوس داشته باشی قافیه می ذاری یه جاهاییم اگه دلت خواست قافیه ها رو جور می کنی!
خرید لایسنس نود32
دختر فروردینی
بازیچه
فقط اندروید
بیرجند سیتی 2014
سایتی برای همه
خانوووووووووووووومی
بمب خنده
پخش و پلا
بیقرار چت
اخرین شکست
یه پسر سر به هوا....!!
๛ےﮚاړ صۅړتے
gps ماشین ردیاب
دیلایت فابریک
جلو پنجره لیفان ایکس 60
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان شـــــــــــــــــــــــــــــب و آدرس shaab.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.